@
روستای امرودکان استان خراسان جنوبی-شهرستان فردوس
| ||
|
از معدود مراسمی که در روستای ما به طور کلی به فراموشی سپرده شده است دعای بارانیست که با آن اَ تَلو / مَتَلو میگفتند.
منبع:وبلاگ روستای خانکوکبچه ها که در این مراسم ، مصداقی از پاک زیستی و صفای قلب هستند ،جمجمه حیوانی را که دیر زمانیست در بیابان افتاده است را بر چوبی سوار کرده و دوش کشیده ، به صورت گروهی به درب منازل مردم می روند و از آنان می خواهند که برای آمدن باران دعا کنند .
در طی مسیر ، بچه ها با صداهایی یکدست و همراه با تضرع ، این شعر را همخوانی می کنند :
« اَ تَلو / مَتَلو / گندم دِ زیرِ خاکَ / از تشنگی هلاکَ » «الله بدِ تو بارو / برما گنُه کارو»
و با این زبان به صاحبخانه می گویند که به جمعیت حاضر و به یمن نزول باران چشم روشنی بدهد .
در این موقع صاحبخانه به داخل منزل می رود و با دست پر بیرون می آید . معمولا در قدیم از قبیل کشته زردآلو ، کشته شفتالو ، شکلات ، نقل ، کشته انجیر و … به بچه ها اهدا می شد .
کسی که مسئولیت اجرای مراسم اَ تَلو / مَتَلو را دارد ، شالی را با خود همراه دارد و هدایای مردم را جمع آوری می کند .
بچه ها معمولا تمام روستا را با این روش می چرخند و پس از آن که مراسم به پایان رسید ، به منزل کسی که مسئولیت اجرا را داشته می روند و در آنجا ، هدایای مردم که بیشتر تنقلات است ، بین بچه هایی که مراسم را همراهی کرده اند ، با عدالت تقسیم می شود .
در قدیم ، به لحاظ اعتقادی که مردم و مخصوصا بچه ها به این مراسم داشتند و برگرفته از اعتقادات پاک آنان بود ، پس از اجرای اَ تَلو / مَتَلو ، نعمت باران سرازیر می شد .
یادش بخیر … نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: ، ، برچسبها:
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |